ادارة مدارس، حتی در سطح متوسطه، به شیوه غیرمختلط در بیشتر کشورهای اروپایی یک واقعیت معمول است. در بیشتر کشورهای اروپایی - مانند ایرلند، بلژیک، اتریش، آلمان، مجارستان، اسپانیا، یونان، ایتالیا و نیز بخش فرانسوی زبان کانادا و همچنین کشورهای امریکای جنوبی - افکار عمومی مخالف تعلیم و تربیت مختلط در مدارس متوسطه است و از آن حمایت نمی شود. بعضی از محققان می گویند: بزرگترین مخالفت ها در مقابل تعلیم و تربیت مختلط از آن کشورهایی بوده که به زبان لاتین سخن می گویند؛ یعنی تمام کشورهای دارای زبان فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی و پرتغالی. در این کشورها، که مجموعه وسیعی از کشورهای اروپایی و تمام کشورهای امریکای لاتین را دربر می گیرد، فرهنگ مردم آن مناطق با این نوع تعلیم و تربیت در تضاد است و با آن مقابله شده است. حتی در کشورهایی که دارای مذاهب الحادی بوده اند . نظیر شوروی سابق - تا اواسط قرن بیستم اختلاط جنس ها در مدارس به صورت رسمی و جامع نبود و بیشتر مدارس غیر مختلط و تفکیک جنس ها از هم اداره می شد. در مناطقی هم مانند هند، در مقابل تعلیم و تربیت مختلط، به خصوص در سطح آموزش متوسطه، هنوز مقاومت بسیاری صورت می گیرد.
 
بیشتر جوامع و ملیت های موجود در جهان، که اوصاف فرهنگی ویژه ای دارند، تعلیم و تربیت غیر مختلط را برای زنان و دختران جوان مناسب تر می دانند و از این رو، برای طرفداری از حقوق زنان و برای آنکه بیشتر در آموزش و تحصیل مشارکت داشته باشند، به تعلیم و تربیت غیرمختلط بها می دهند. به باور آنها، تنها این شیوه از آموزش رسیدن به کامیابی را برای زنان و دختران جوان آسان تر می کند. در ادامه همین بحث و برای اثبات استقبال نکردن بیشتر کشورها از نظام آموزشی مختلط و حتی مقابله با آن بجاست به نتایج بعضی از تحقیقات در همین زمینه اشاره شود.
 
چنان که گفته شد، تا پیش از قرن بیستم یا اواخر قرن نوزدهم، تمام یا بیشتر نظام های آموزشی در سراسر جهان غیر مختلط و مجزا اداره می شد، اما از این زمان به بعد، بعضی از کشورها با توجه به خصوصیات فرهنگی و اجتماعی حاکم بر آنها، به تدریج به استقبال این نوع تعلیم و تربیت رفتند و کوشیدند برنامه های آموزشی را در مدارس مختلط اجرا کنند. در واقع، نهضت مقابله رسمی و صریخ با آموزش غیر مختلط در کشور امریکا در سطوح متوسطه به بالا، از دهه‌های ۱۹۹۰ و ۱۹۷۰ صورت گرفت که البته این تحولات معلول ملاحظات اقتصادی و اجتماعی آن جامعه بوده است. آنها آموزش غیر مختلط را مانعی در برابر جامعه پذیری موفق نوجوانان از لحاظ جنسی تلقی می کردند.
 
اما به رغم این مقابله جدی، باز هم آموزش غیرمختلط به دو دلیل مورد توجه قرار گرفت و در مقابل نظام آموزشی مختلط مقاومت شد، و این هر دو دلیل درباره تعلیم و تربیت زنان و دختران بود. جالب آنکه بخش اعظم این تحقیقات به دو مورد محدود می شود یکی از آنها تحقیقات انجام شده در سطوح عالی آموزش در امریکا و دیگری تحقیقات صورت گرفته در سطح متوسطه در امریکا و بعضی از کشورهای اروپایی همانند انگلستان است. تنها تعداد بسیار اندکی از تحقیقات، آموزش غیر مختلط را در کشورهای در حال توسعه بررسی کرده، در عین حال نتایج آن بسیار درخور توجه است.
 
در تحقیقی دیگر، محققی به نام آستن، با خلاصه کردن یک تحقیق طولی گسترده درباره بیش از دویست هزار دانشجو در بیش از سیصد آموزشکده نتیجه می گیرد که با توجه به مجموعه وسیعی از نتایج علمی و غیر تخصصی آموزشکده های غیرمختلط نمونه ای از تأثیرات غالبا مثبت را نشان میدهد و به طور کلی، آثار مثبت آموزش غیر مختلط برای زنان بیش از مردان بوده است. او معتقد است که وقتی، هم دانشجویان و هم اعضای هیئت علمی در یک آموزشکده عمدتا از یک جنس باشند، احتمالا نتیجه چنین تأثیرات مثبتی عبارت خواهد بود از فعالیتهای بسیار محدود ناهمجنس گرایانه و احساس شناخت بیشتر و همدلی.
 
 یافته‌های تحقیقات دیگر حاکی از این است که تحصیل دانشجویان زن دوره کارشناسی در یک آموزشکده زنانه، به ویژه در مراکز آموزشی ممتاز و موفق در مناطق آزاد، عامل مهمی در جهت تبیین الگوهای شغلی موفق برای آنان است. در یک تحقیق دیگر، محققی به نام فین (Finn) با استفاده از اطلاعات ۱۹۷۰ که از طریق «انجمن بین المللی پیشرفت تحصیلی» (IEA) دریافت کرده بود، به این نتیجه رسید که در مدارس مختلط در کشور انگلستان، دختران در علوم و واژه آموزی در مقایسه با همتایان مذکر خود افت داشتند؛ در حالی که در مدارس غیر مختلط در خواندن و علوم ممتاز بودند. نتایج یافته‌های علمی خاص مربوط به پیشرفت تحصیلی، الهامات آموزشی، جایگاه نظارت، قالب های رفتاری جنسی یا نگرش ها و رفتارهای مرتبط با تحقیقات علمی دال بر این است که مدارس غیرمختلط، به خصوص برای دانش آموزان دختر، دارای امتیازات خاصی است. همچنین در مقایسه ای که یکی از محققان، به نام ریوردن (۱۹۸۵، Riordan) بین دانش آموزان سفید پوست در مدارس مختلط و مدارس غیرمختلط کاتولیک انجام داده، نتایج مثبتی برای موفقیت در مدارس غیر مختلط، به ویژه برای دختران، به دست آمده است.
 
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی،صص462-460، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸